سنایی

سنایی

شمارهٔ ۱۲۴

۱

گر شبی عشق تو بر تخت دلم شاهی کند

صدهزاران ماه آن شب خدمت ماهی کند

۲

باد لطفت گر به دارالملک انسان بروزد

هر یکی را بر مثال یوسف چاهی کند

۳

من چه سگ باشم که در عشق تو خوش یک دم زنم

آدم و ابلیس یک جا چون به همراهی کند

۴

هر که از تصدیق دل در خویشتن کافر شود

بی خلافی صورت ایمانش دلخواهی کند

۵

بی خود ار در کفر و دین آید کسی محبوب نیست

مختصر آنست کار از روی آگاهی کند

۶

خفتهٔ بیدار بنگر عاقل دیوانه بین

کو ز روی معرفت بی وصل الاهی کند

۷

تا درین داری به جز بر عشق دارایی مکن

عاشق آن کار خود از آه سحرگاهی کند

۸

ساحری دان مر سنایی را که او در کوی عقل

عشقبازی با خیال ترک خرگاهی کند

تصاویر و صوت

دیوان حکیم سنایی غزنوی (بر اساس معتبرترین نسخه ها) به اهتمام پرویز بابایی - سنایی غزنوی - تصویر ۳۹۵

نظرات