
سنایی
شمارهٔ ۱۲۹
۱
چون دو زلفین تو کمند بود
شاید ار دل اسیر بند بود
۲
گوییم صبر کن ز بهر خدا
آخر این صبر نیز چند بود
۳
خواجه انصاف می بباید داد
با چنین رخ چه جای پند بود
۴
سرو را کی رخ چو ماه بود
ماه را کی لب چو قند بود
۵
می ندانی که پست گردد زود
هر کرا همت بلند بود
۶
هر که معشوقهای چنین طلبد
همه رنج و غمش پسند بود
تصاویر و صوت

نظرات