سنایی

سنایی

شمارهٔ ۱۳۲

۱

روی او ماهست اگر بر ماه مشک افشان بود

قد او سروست اگر بر سرو لالستان بود

۲

گر روا باشد که لالستان بود بالای سرو

بر مه روشن روا باشد که مشک افشان بود

۳

دل چو گوی و پشت چون چوگان بود عشاق را

تا زنخدانش چو گوی و زلف چون چوگان بود

۴

گر ز دو هاروت او دلها نژند آید همی

درد دلها را ز دو یاقوت او درمان بود

۵

من به جان مرجان و لولو را خریداری کنم

گر چو دندان و لب او لولو و مرجان بود

۶

راز او در عشق او پنهان نماند تا مرا

روی زرد و آه سرد و دیدهٔ گریان بود

۷

زان که غمازان من هستند هر سه پیش خلق

هر کجا غماز باشد راز کی پنهان بود

۸

بر کنار خویش رضوان پرورد او را به ناز

حور باشد هر که او پروردهٔ رضوان بود

۹

هر زمان گویم به شیرینی و پاکی در جهان

چون لب و دندان او یارب لب و دندان بود

تصاویر و صوت

دیوان حکیم سنایی غزنوی (بر اساس معتبرترین نسخه ها) به اهتمام پرویز بابایی - سنایی غزنوی - تصویر ۳۹۸

نظرات