سنایی

سنایی

شمارهٔ ۱۴۳

۱

معشوق مرا ره قلندر زد

زان راه به جانم آتش اندر زد

۲

گه رفت ره صلاح دینداری

گه راه مقامران لنگر زد

۳

رندی در زهد و کفر در ایمان

ظلمت در نور و خیر در شر زد

۴

خمیده چو حلقه کرد قد من

و آنگاه مرا چو حلقه بر در زد

۵

چون سوخت مرا بر آتش دوزخ

وز آتش دوزخ آب کوثر زد

۶

در صومعه پای کوفت از مستی

ابدال ز عشق دست بر سر زد

۷

با آب عنب به صومعه در شد

در میکده آب زر بر آذر زد

۸

گر من نه به کام خویشم او باری

با آنکه دلم نخواست خوشتر زد

تصاویر و صوت

دیوان حکیم سنایی غزنوی (بر اساس معتبرترین نسخه ها) به اهتمام پرویز بابایی - سنایی غزنوی - تصویر ۴۰۳

نظرات