
سنایی
شمارهٔ ۱۵۴
۱
عاشق مشوید اگر توانید
تا در غم عاشقی نمانید
۲
این عشق به اختیار نبود
دانم که همین قدر بدانید
۳
هرگز مبرید نام عاشق
تا دفتر عشق بر نخوانید
۴
آب رخ عاشقان مریزید
تا آب ز چشم خود نرانید
۵
معشوقه وفا به کس نجوید
هر چند ز دیده خون چکانید
۶
اینست رضای او که اکنون
بر روی زمین یکی نمانید
۷
اینست سخن که گفته آمد
گر نیست درست بر مخوانید
۸
بسیار جفا کشید آخر
او را به مراد او رسانید
۹
اینست نصیحت سنایی
عاشق مشوید اگر توانید
تصاویر و صوت

نظرات
احمد