
سنایی
شمارهٔ ۱۸۴
۱
دلبر من عین کمالست و بس
چهرهٔ او اصل جمالست و بس
۲
بر سر کوی غم او مرد را
هر چه نشانست وبالست و بس
۳
در ره او جستن مقصود از او
هم به سر او که محالست و بس
۴
از همه خوبی که بجویی ز دوست
بوسه ای از دوست حلالست و بس
۵
چند همی پرسی دین تو چیست
دین من امروز سوالست و بس
۶
نزد تو اقبال دوامست و عز
نزد من اقبال زوالست و بس
۷
حالی یابم چو کنم یاد ازو
دین من آن ساعت حالست و بس
۸
پرده منم پیش چو برخاستم
از پس آن پرده وصالست و بس
تصاویر و صوت

نظرات
عاطفه
مقصود