سنایی

سنایی

شمارهٔ ۱۹۰

۱

ای سنایی دل بدادی در پی دلدار باش

دامن او گیر و از هر دو جهان بیزار باش

۲

دل به دست دلبر عیار دادن مر ترا

گر نبود از عمری اندر عشق او عیار باش

۳

بر امید آنکه روزی بوس یابی از لبش

گر بباید بود عمری در دهان مار باش

۴

چشم را بیدار دار اندر غم او زان کجا

دل نداری تا ترا گویم به دل بیدار باش

۵

گر میی خواهی که نوشی صبر کن در صد خمار

ور گلی خواهی که بویی در پی صد خار باش

۶

گر نیابی خضروار آب حیات اندر ظُلَم

عیب ناید زان تو در جستن سکندروار باش

۷

شمع با انوار جانان است و تو پروانه‌ای

دشمن جان و غلام شمع با انوار باش

۸

کار پروانه‌ست گرد شمع خود را سوختن

تو نه آخر کمتر از پروانه‌ای در کار باش

۹

مستی و عشق حقیقی را به هشیاری شمر

نزد نادان مست و نزد زیرکان هشیار باش

تصاویر و صوت

دیوان حکیم سنایی غزنوی (بر اساس معتبرترین نسخه ها) به اهتمام پرویز بابایی - سنایی غزنوی - تصویر ۴۲۲

نظرات