
سنایی
شمارهٔ ۱۹۹
۱
بر من از عشقت شبیخون بود دوش
آب چشمم قطرهٔ خون بود دوش
۲
در دل از عشق تو دوزخ مینمود
در کنار از دیده جیحون بود دوش
۳
ای توانگر همچو قارون از جمال
عاشق از عشق تو قارون بود دوش
۴
ای به رخ ماه زمین بی روی تو
مونس من ماه گردون بود دوش
۵
بی تو دوش از عمر نشمردم همی
کز شمار عمر بیرون بود دوش
۶
چون شب دوشین شبی هرگز مباد
کز همه شبها غم افزون بود دوش
تصاویر و صوت

نظرات