سنایی

سنایی

شمارهٔ ۲۰۷

۱

آن کژدم زلف تو که زد بر دل من نیش

از ضربت آن زخم دل نازک من ریش

۲

آنجا که بود انجمن لشگر خوبان

نام تو بود اول و پای تو بود پیش

۳

بنگر که همی با من و با تو چکند چرخ

بر هر دو همی چون شمرد مکر و فن خویش

۴

هر شب که کند عشق شکیبایی من کم

هم در گذرد خوبی و زیبایی تو بیش

۵

ای روی تو قارون شده از حسن و ملاحت

از هجر تو قارونم و از وصل تو درویش

۶

خود چون بود آخر به غم هجر گرفتار

آن کس که به اول نبود عافیت اندیش

تصاویر و صوت

دیوان حکیم سنایی غزنوی (بر اساس معتبرترین نسخه ها) به اهتمام پرویز بابایی - سنایی غزنوی - تصویر ۴۲۹

نظرات