سنایی

سنایی

شمارهٔ ۲۰۸

۱

ای زلف تو تکیه کرده بر گوش

ای جعد تو حلقه گشته بر دوش

۲

ای کرده دلم ز عشق مفتون

وی کرده تنم ز هجر مدهوش

۳

چون رزم کنی و بزم سازی

ای لاله رخ سمن بناگوش

۴

گویند ترا مه قدح گیر

خوانند ترا بت زره پوش

۵

گیرم که مرا شبی به خلوت

تا روز نگیری اندر آغوش

۶

نیکو نبود که بی گناهی

یک باره مرا کنی فراموش

۷

گیرم که سنایی از غمت مرد

باری سخنش به طبع بنیوش

۸

بی روی تو بود دوش تا صبح

از نالهٔ او جهان پر از جوش

۹

یارب شب کس مباد هرگز

زینگونه که او گذاشت شب دوش

تصاویر و صوت

دیوان حکیم سنایی غزنوی (بر اساس معتبرترین نسخه ها) به اهتمام پرویز بابایی - سنایی غزنوی - تصویر ۴۲۹

نظرات