
سنایی
شمارهٔ ۲۱۵
۱
تا جهان باشد نخواهم در جهان هجران عشق
عاشقم بر عشق و هرگز نشکنم پیمان عشق
۲
تا حدیث عاشقی و عشق باشد در جهان
نام من بادا نوشته بر سر دیوان عشق
۳
خط قلاشی چو عشق نیکوان بر من کشند
شرط باشد برنهم سر بر خط فرمان عشق
۴
در میان عشق حالی دارم اردانی چنانک
جان برافشانم همی از خرمی بر جان عشق
۵
در خم چوگان زلف دلبران انداخت دل
هر که با خوبان سواری کرد در میدان عشق
۶
من درین میدان سواری کردهام تا لاجرم
کردهام دل همچو گوی اندر خم چوگان عشق
۷
در جهان برهان خوبی شد بت دلدار من
تا شد او برهان خوبی من شدم برهان عشق
تصاویر و صوت

نظرات
کسرا