سنایی

سنایی

شمارهٔ ۲۳۸

۱

الا ای ساقی دلبر مدار از می تهی دستم

که من دل را دگرباره به دام عشق بربستم

۲

مرا فصل بهار نو به روی آورد کار نو

دلم بربود یار نو بشد کار من از دستم

۳

اگر چه دل به نادانی به او دادم به آسانی

ندارم ز آن پشیمانی که با او مهر پیوستم

۴

چو روی خوب او دیدم ز خوبان مهر ببریدم

ز جورش پرده بدریدم ز عشقش توبه بشکستم

۵

چو باری زین هوس دوری چو من دانم نه رنجوری

به من ده بادهٔ سوری مگر یک ره کنی مستم

۶

کنون از باده پیمودن نخواهم یک دم آسودن

که نتوان جز چنین بودن درین سودا که من هستم

تصاویر و صوت

دیوان حکیم سنایی غزنوی (بر اساس معتبرترین نسخه ها) به اهتمام پرویز بابایی - سنایی غزنوی - تصویر ۴۴۰

نظرات