
سنایی
شمارهٔ ۲۶
۱
دوش مرا عشق تو ز جامه برانگیخت
بی عدد از دیدگانم اشگ فرو ریخت
۲
دست یکی کرد با صبوری و خوابم
آن ز دل از دو دیده یکسر بگریخت
۳
باد جدا کرد زلفکان تو از هم
مشک سیه با گل سپید برآمیخت
۴
مشک همی بیخت زلف تو همه شب دوش
اشگ همی بیختم چو مشک همی بیخت
۵
بس بود این باد سرد باده نخواهم
کش دل مسکین به دام ذره در آویخت
تصاویر و صوت

نظرات
امین کیخا
امین کیخا