سنایی

سنایی

شمارهٔ ۳۰۴

۱

جوانی کردم اندر کار جانان

که هست اندر دلم بازار جانان

۲

چو شکر می‌گدازم ز آب دیده

ز شوق لعل شکربار جانان

۳

ز من برد اندک اندک زندگانی

خلاف وعدهٔ بسیار جانان

۴

فغان ای مردمان فریاد فریاد

ز شوق دیدن و گفتار جانان

۵

از آن دو نرگس خونخوار جانان

ز چشم مست ناهشیار جانان

۶

فغان زان سنبل سیراب مشکین

دمیده بر رخ گلنار جانان

۷

همه شب زار گریم تا سحرگاه

همی بوسم در و دیوار جانان

۸

چو مجنونم دوان در عشق لیلی

همی جویم به جان آثار جانان

۹

ستاره بر من مسکین بگرید

اگر گویی بدو اسرار جانان

۱۰

ازین شهرم ولیکن چون غریبان

بمانده در غم و تیمار جانان

۱۱

ولیکن تا روان دارم ندارم

من مسکین سر آزار جانان

تصاویر و صوت

دیوان حکیم سنایی غزنوی (بر اساس معتبرترین نسخه ها) به اهتمام پرویز بابایی - سنایی غزنوی - تصویر ۴۶۷

نظرات