
سنایی
شمارهٔ ۳۱۵
۱
گر رهی خواهی زدن بر پردهٔ عشاق زن
من نخواهم جفت را از جفت بگذر طاق زن
۲
این سخن بگذشت از افلاک و از آفاق نیز
قصهٔ افلاک را بر تارک آفاق زن
۳
خواجگی در خانه نه پس آب را در خاک بند
مهتری بر طاق نه پس آتش اندر طاق زن
۴
جرعهای درد صفا در ریز بر اصحاب درد
خرقه پوشان ریا را بر قفا مخراق زن
۵
این دقیقه دید نتوان کار از آن عالیترست
لاف دقاقی برو با بوعلی دقاق زن
تصاویر و صوت

نظرات