
سنایی
شمارهٔ ۳۳۲
۱
مکن آن زلف را چو دال مکن
با دل غمگنان جدال مکن
۲
پردهٔ راز عاشقان بمدر
کار بر کام بدسگال مکن
۳
خون حرامست خیره خیره مریز
می نبیلست در سفال مکن
۴
حال خود عالمی کند حالی
فتنهٔ نو میار و حال مکن
۵
این چه چیزست و آن همیشه که تو
با خجسته همیشه فال مکن
۶
با سنایی همه عتاب میار
با خراباتیان نکال مکن
تصاویر و صوت

نظرات