
سنایی
شمارهٔ ۳۴۱
۱
خواجه سلام علیک آن لب چون نوش بین
لعل شکروش نگر سنبل خور جوش بین
۲
تا که بر اسب جمال گشت سوار آن پسر
جلمهٔ عشاق را غاشیه بر دوش بین
۳
جزع وی و لعل وی خامش و گویا شدند
جزعی گویا نگر لعلی خاموش بین
۴
بیدل و بیجان منم در غم هجران او
خواجه سلام علیک عاشق مدهوش بین
۵
هست سنایی ز عشق بر سر آتش مدام
گشته دل او کباب جانش پر از جوش بین
تصاویر و صوت

نظرات