
سنایی
شمارهٔ ۳۷۶
۱
ای مهر تو بر سینهٔ من مهر نهاده
ای عشق تو از دیدهٔ من آب گشاده
۲
بسته کمر بندگی تو همه احرار
از سر کله خواجگی و کبر نهاده
۳
دستان دو دست تو به عیوق رسیده
آوازهٔ آواز تو در شهر فتاده
۴
ابدال شکسته همه در راه تو توبه
زهاد گرفته همه بر یاد تو باده
۵
مسپر ره بیداد و ز غم کن دلم آزاد
ای داد تو ایزد ز ملاحت همه داده
۶
پیوسته سنایی ز پی دیدن رویت
هم گوش بدر کرده و هم دیده نهاده
تصاویر و صوت

نظرات