
سنایی
شمارهٔ ۳۸۷
۱
ای جان و جهان من کجایی
آخر بر من چرا نیایی
۲
ای قبلهٔ حسن و گنج خوبی
تا کی بود از تو بیوفایی
۳
خورشید نهان شود ز گردون
چون تو به وثاق ما در آیی
۴
اندر خم زلف بت پرستت
حاجت ناید به روشنایی
۵
زین پس مطلب میان مجلس
آزار دل خوش سنایی
۶
تا هیچ کسی ترا نگوید
کای پیشهٔ تو جفانمایی
تصاویر و صوت

نظرات