
سنایی
شمارهٔ ۳۹
۱
هر زمان از عشق جانانم وفایی دیگرست
گرچه او را هر نفس بر من جفایی دیگرست
۲
من برو ساعت به ساعت فتنه زانم کز جمال
هر زمان او را به من از نو عنایی دیگرست
۳
گر قضا مستولی و قادر شود بر هر کسی
بر من بیچاره عشق او قضایی دیگرست
۴
باد زلفش از خوشی میآورد بوی عبیر
خاک پایش از عزیزی توتیایی دیگرست
۵
از لطیفی آفتاب دیگرست آن دلفریب
از ضعیفی عاشقش گویی هبایی دیگرست
۶
یک زمان از رنج هجرانش دلم خالی مباد
کو مرا جز وصل او راحت فزایی دیگرست
تصاویر و صوت

نظرات
Amir