
سنایی
شمارهٔ ۳۹۵
۱
بتا پای این ره نداری چه پویی
دلا جان آن بت ندانی چه گویی
۲
ازین رهروان مخالف چه چاره
که بر لافگاه سر چار سویی
۳
اگر عاشقی کفر و ایمان یکی دان
که در عقل رعناست این تندخویی
۴
تو جانی و انگاشتی که شخصی
تو آبی و پنداشتستی سبویی
۵
همه چیز را تا نجویی نیابی
جز این دوست را تا نیابی نجویی
۶
یقین دان که تو او نباشی ولیکن
چو تو در میانه نباشی تو اویی
تصاویر و صوت

نظرات
صادقی