
سنایی
شمارهٔ ۴۰۸
۱
زان خط که تو بر عارض گلنار کشیدی
ابدال جهان را همه در کار کشیدی
۲
بر ماه به پرگار کشیدی خط مشکین
دلها همه در نقطهٔ پرگار کشیدی
۳
هر دل که ترا جست چو دیوانهٔ مستی
در سلسلهٔ زلف زرهدار کشیدی
۴
زنار پرستی مکن ای بت که جهانی
در سلسلهٔ زلف چو زنار کشیدی
۵
بس زاهد و عابد که بر آن طرهٔ طرار
از صومعه در خانهٔ خمار کشیدی
۶
هر دل که سرافراشت به دعوی صبوری
او را به سوی خویش نگونسار کشیدی
تصاویر و صوت

نظرات