سنایی

سنایی

شمارهٔ ۴۲۲

۱

الا ای لعبت ساقی ز می پر کن مرا جامی

که پیدا نیست کارم را درین گیتی سرانجامی

۲

کنون چون توبه بشکستم به خلوت با تو بنشستم

ز می باید که در دستم نهی هر ساعتی جامی

۳

نباید خورد چندین غم بباید زیستن خرم

که از ما اندرین عالم نخواهد ماند جز نامی

۴

همی خور بادهٔ صافی ز غم آن به که کم لافی

که هرگز عالم جافی نگیرد با کس آرامی

۵

منه بر خط گردون سر ز عمر خویش بر خور

که عمرت را ازین خوشتر نخواهد بود ایامی

۶

چرا باشی چو غمناکی مدار از مفلسی باکی

که ناگاهان شوی خاکی ندیده از جهان کامی

۷

مترس از کار نابوده مخور اندوه بیهوده

دل از غم دار آسوده به کام خود بزن گامی

۸

ترا دهرست بدخواهی نشسته در کمین‌گاهی

ز غداری به هر راهی بگسترده ترا دامی

تصاویر و صوت

دیوان حکیم سنایی غزنوی (بر اساس معتبرترین نسخه ها) به اهتمام پرویز بابایی - سنایی غزنوی - تصویر ۵۱۳

نظرات

user_image
ناشناس
۱۳۹۱/۰۴/۲۳ - ۰۷:۰۶:۲۸
با سلام و تشکر بسیار از زحمات گرداندگان این مجموعه ارزشمند ادب، به نظر می رسد مصرع اول بیت پنجم دچار نقصان می باشد بطور مثال اگر به جای "خویش" از "خویشتن" استفاده شود وزن و اهنگ شعر تکمیل می شود.
user_image
محمد تقی کمالی سبزواری
۱۳۹۹/۰۳/۱۰ - ۲۲:۳۶:۲۲
با درود و سپاس بسیار از کار ارزشمند فرهنگی شما بنطر بنده هم در بیت پنجم سکته ای احساس میشود که باین طریق روان تر است: منه بر خط گردون سر، ز عمر خویش بر میخور