سنایی

سنایی

شمارهٔ ۴۲۴

۱

تا به گرد روی آن شیرین پسر گردم همی

چون قلم گرد سر کویش به سر گردم همی

۲

بهر آن بو تا که خورشیدی به دست آرم چنو

من به گرد کوی خیره‌خیره برگردم همی

۳

پس چو میدان فلک را نیست خورشیدی چو تو

چون فلک هر روز گرد خاک در گردم همی

۴

آبروی عاشقان در خاکپایش تعبیه‌ست

خاکپایش را ز بهر آب سر گردم همی

۵

از پی گرد سم شبدیز او وقت نثار

گه ز دیده سیم و گه از روی زر گردم همی

۶

روی تا دارم به کویش در بهشتم در بهشت

چون ز کویش بازگردم در سقر گردم همی

۷

گه‌ گهی از شرم‌ تر گردم ز خشم آوردنش

بلعجب مردی منم کز خشم تر گردم همی

۸

گر هنوز از دو لبش جویم غذا نشگفت از آنک

در هوای عشقش اکنون کفچه بر گردم همی

۹

تا چو شیر او رخ به خون دارد من از بهر غذاش

همچو ناف آهو از خون بارور گردم همی

۱۰

روی زرد من ز عکس روی چون خورشید اوست

زان چو سایه گرد آن دیوار و در گردم همی

۱۱

گرچه هستم با دل آهوی ماده وقت ضعف

چون ز عشقش یادم آید شیر نر گردم همی

۱۲

هر چه پیشم پوستین درّد همی نادرتر آنک

من سلیم از پوستینش سغبه‌تر گردم همی

۱۳

با سنایی و سنایی گشتم اندر عشق او

باز در وصف دهانش پر درر گردم همی

تصاویر و صوت

دیوان حکیم سنایی غزنوی (بر اساس معتبرترین نسخه ها) به اهتمام پرویز بابایی - سنایی غزنوی - تصویر ۵۱۴

نظرات

user_image
A.p
۱۳۹۹/۱۲/۱۴ - ۰۹:۲۲:۴۱
متاسفانه استاد سنایی هم ، همچون چند تن از شاعران دیگر دچار همجنسگرایی بوده که این از لابلای اشعار او به خوبی نمایاناستعشق به پسرکی قصاب ...