سنایی

سنایی

شمارهٔ ۴۵

۱

تا خیال آن بت قصاب در چشم من است

زین سبب چشمم همیشه همچو رویش روشن است

۲

تا بدیدم دامن پر خونش چشم من ز اشگ

بر گریبان دارم آنچ آن ماه را بر دامن است

۳

جای دارد در دل پر خونم آن دلبر مقیم

جامه پر خون باشد آن کس را که در خون مسکن است

۴

با من از روی طبیعت گر نیامیزد رواست

از برای آنکه من در آب و او در روغن است

۵

گر زبان با من ندارد چرب هم نبود عجب

کانچه او را در زبان بایست در پیراهن است

۶

جان آرامش همی بخشد جهانی را به لطف

گرچه کارش همچو گردون کشتن‌ست و بستن است

۷

از طریق خاصیت بگریزد از آهن پری

آن پریروی از شگرفی روز و شب با آهن است

۸

هر غمی را او ز من جانی به دل خواهد همی

پس بدین قیمت مر او را یک جهان جان بر من است

۹

ترسم آن آرام دل با من نگردد رام از آنک

کودکی بس تند خوی و کره‌ای بس توسن است

۱۰

بر وصالش دل همی نتوان نهاد از بهر آنک

گر مرا روزی ازو سورست سالی شیون است

۱۱

هر چه زان خورشید رو آید همه دادست و عدل

جور ما زین گنبد فیروزهٔ بی روزن است

۱۲

هر زمان هجران نو زاید جهان از بهر من

خود جهان گویی به هجر عاشقان آبستن است

۱۳

جامه‌های جان همی دوزم ز وصلش تا مرا

تن چو تار ریسمان و دل چو چشم سوزن است

۱۴

از پس هجران فراوان چون ندیدم در رهش

آن بتی را کافت آفاق و فتنهٔ برزن است

۱۵

گفتم ای جان از پی یک وصل چندین هجر چیست

گفت من قصابم اینجا گرد ران با گردن است

۱۶

گرچه باشد با سنایی چون گل رعنا دو روی

در ثنای او سنایی ده زبان چون سوسن است

تصاویر و صوت

دیوان حکیم سنایی غزنوی (بر اساس معتبرترین نسخه ها) به اهتمام پرویز بابایی - سنایی غزنوی - تصویر ۳۶۶

نظرات

user_image
هاتف
۱۳۹۶/۰۳/۱۱ - ۰۳:۲۷:۰۳
اصطلاح"گرد ران با گردن است" به ضرب المثل تبدیل شده
user_image
شبنم
۱۳۹۹/۱۰/۲۸ - ۲۳:۴۸:۳۱
آقا یا خانم مهران !اول اینکه این شعر غزل است نه مثنوی . دوم آنکه از کجا این غزل شما برداشت همجنس بازی نموده اید ؟ مگر این فعل در کشور شما و دیگر کشور های جهان رایج نیست ؟
user_image
A.p
۱۳۹۹/۱۲/۱۴ - ۰۹:۳۱:۰۶
دوستانی که همیشه سعی میکنن به اشعار شاعران ایران زمین برچسب عرفانی بزنن ، بیایند و این و غزل رو تفسیر عرفانی کنن
user_image
A.p
۱۳۹۹/۱۲/۱۴ - ۰۹:۳۶:۳۹
در واقع من منکر این نیستم که بعضی از شاعران ایران زمین مشرب عرفانی داشتن بلکه نظر من این هست که قرار نیست که چون شاعری یک اثر عرفانی داشته باشه دیگر تمام اشعار او چه غزل چه قصیده چه مثنوی همه در شامل مضامین عرفانی باشهاستاد سنایی هم چند اثر عرفانی داره ولیکن قرار بر این نیست که در جای جای اشعار او جستجوگر مضامین عرفانی باشیم
user_image
A.p
۱۳۹۹/۱۲/۱۴ - ۰۹:۴۰:۳۱
این شعر هم به خوبی معنی و مفهوم روشنی داره و نشان بر دلباختگی شاعر بر پسر قصاب میباشد البته این رو هم خاطر نشان کنم که اصلا و ابدا در شعر فارسی از آغاز تا دوره ایرج میرزا و ملک الشعرا بهار هر کجا سخن از معشوق و عشق زمینی هست به هیچ وجه منظور شاعر عشق به زن نیست بلکه یکسره منظور جنس مذکر میباشد
user_image
nabavar
۱۳۹۹/۱۲/۱۴ - ۱۳:۱۶:۵۱
گرامی آ.پکاش با مطالعه ی بیشتر تمام شعرا را متهم نمی کردیاول اینکه هر که دم از پسر زد به معنای همجنس گرایی نیستدوم : بسیارند شاعرانی که هم درین مقوله وارد نشده اند و هم عفت و حرمت قلم و کلام را بسیار نگه داشته انددر شاهنامه ی فردوسی، در اشعار بی نظیر نظامی گنجوی اشاره ای درین مورد دیده ای؟