
سنایی
شمارهٔ ۵
۱
باز تابی در ده آن زلفین عالم سوز را
باز آبی بر زن آن روی جهان افروز را
۲
باز بر عشاق صوفی طبع صافی جان گمار
آن دو صف جادوی شوخ دلبر جان دوز را
۳
باز بیرون تاز در میدان عقل و عافیت
آن سیه پوشان کفر انگیز ایمانسوز را
۴
سر برآوردند مشتی گوشه گشته چون کمان
باز در کار آر نوک ناوک کین توز را
۵
روزها چون عمر بد خواه تو کوتاهی گرفت
پارهای از زلف کم کن مایهای ده روز را
۶
آینه بر گیر و بنگر گر تماشا بایدت
در میان روی نرگس بوستان افروز را
۷
لب ز هم بردار یک دم تا هم اندر تیر ماه
آسمان در پیشت اندر جل کشد نوروز را
۸
نوگرفتان را ببوسی بسته گردان بهر آنک
دانه دادن شرط باشد مرغ نو آموز را
۹
بر شکن دام سنایی ز آن دو تا بادام از آنک
دام را بادام تو چون سنگ باشد گوز را
تصاویر و صوت

نظرات
مرجان فردوسی
امین کیخا
امیرالملک