سنایی

سنایی

شمارهٔ ۵۲

۱

کار تو پیوسته آزارست گویی نیست هست

زین سبب کار دلم زارست گویی نیست هست

۲

خصم تو بازار من بشکست و با خصم ای صنم

مر ترا پیوسته بازارست گویی نیست هست

۳

تا به خروارست شکر لعل نوشین ترا

در دلم عشقت به خروارست گویی نیست هست

۴

طرهٔ طرار تو دل دزدد از مردم همی

شد یقین کان طره طرارست گویی نیست هست

۵

ماهرویا تا تو کردی رایت صحبت نگون

رایت صبرم نگونسارست گویی نیست هست

۶

بوسه‌ای را زان لب چون لعل نوشینت به جان

چاکر مسکین خریدارست گویی نیست هست

۷

نرگس خونخوار تو پیوسته خون ریزد همی

نرگست بس شوخ و خونخوارست گویی نیست هست

تصاویر و صوت

دیوان حکیم سنایی غزنوی (بر اساس معتبرترین نسخه ها) به اهتمام پرویز بابایی - سنایی غزنوی - تصویر ۳۶۹

نظرات