سنایی

سنایی

شمارهٔ ۶۴

۱

عشق رخ تو بابت هر مختصری نیست

وصل لب تو در خور هر بی خبری نیست

۲

هر چند نگه می‌کنم از روی حقیقت

یک لحظه ترا سوی دل ما نظری نیست

۳

تا پای تو از دایرهٔ عهد برون شد

در هستی خویشم به سر تو که سری نیست

۴

بر تو بدلی نارم و دیگر نکنم یاد

هر چند که آرام تو جز باد گری نیست

۵

در بند خسی وین عجبی نیست که امروز

اسبی که به کار آید بی داغ خری نیست

۶

خصم به بدی گفتن من لب چه گشاید

من بنده مقرم که خود از من بتری نیست

۷

بسیار جفا هات رسیدست به رویم

المنة الله که ترا دردسری نیست

۸

بسیار سمرهاست در آفاق ولیکن

دلسوزتر از عشق من و تو سمری نیست

۹

بسیار گذر کرد در آفاق سنایی

افتاد به دام تو و از تو گذری نیست

تصاویر و صوت

دیوان حکیم سنایی غزنوی (بر اساس معتبرترین نسخه ها) به اهتمام پرویز بابایی - سنایی غزنوی - تصویر ۳۷۳

نظرات

user_image
مصطفی ا
۱۳۹۷/۰۴/۱۶ - ۰۲:۲۸:۲۱
سلام میشه معنی شعر یا کلماتش رو بنویسین؟.......در هستی خویشم به سر تو که سری نیستبر تو بدلی نارم و دیگر نکنم یادهر چند که آرام تو جز باد گری نیستسری نیست؟ بدلی نارم؟ باد گری؟ بی داغ خری نیست؟ مقرم؟ بتری؟ ______________سمر : افسانه
user_image
حسین،۱
۱۳۹۷/۰۴/۱۶ - ۰۹:۲۷:۵۳
مصطفی جان تا پای تو از دایرهٔ عهد برون شددر هستی خویشم به سر تو که سری نیستدر زندگی من ، به سرِ تو قَسَم کَسِ دیگری نیست،یا {سرو سامان ندارم} بر تو بدلی نارم و دیگر نکنم یادهر چند که آرام تو جز با دگری نیستنارم =ندارم ، غیراز تو کسی را ندارم ، و تو با دگری آرام می گیری.در بند خسی وین عجبی نیست که امروزاسبی که به کار آید بی داغ خری نیستبی داغ خری نیست = اسب بدون داغ خریدار نداردخصمم به بدی گفتن من لب چه گشایدمن بنده مقرم که خود از من بتری نیستمُقِرّم = اقرار دارمبتر = بدتراقرار میکنم که من از همه بدتر هستمزنده باشی
user_image
مصطفی ا
۱۳۹۷/۰۴/۱۶ - ۱۳:۲۵:۴۶
حسین جان خیلی خیلی ممنون زنده باشین
user_image
حسین،۱
۱۳۹۷/۰۴/۱۶ - ۱۴:۵۹:۴۸
آقا مصطفی در خدمتم ، قابلی بداشتباز هم زنده باشی
user_image
حسین،۱
۱۳۹۷/۰۴/۱۶ - ۱۵:۰۲:۱۷
ببخشید : قابلی نداشت