سنایی

سنایی

شمارهٔ ۸۵

۱

دان و آگه باش اگر شرطی نباشد با منت

بامدادان پگه دست منست و دامنت

۲

چند ازین شوخی قرارم ده زمانی بر زمین

نه همین آب و زمین بخشید باید با منت

۳

سوزنی گشتم به باریکی به خیاطی فرست

تا همی دوزد گریبان و زه پیراهنت

۴

آتش هجرت به خرمنگاه صبرم باز خورد

گفت از تو بر نگردم تا نسوزم خرمنت

۵

گر نگیری دستم ای جان جهان در عشق خویش

پیشت افتم باژگونه خون من در گردنت

تصاویر و صوت

دیوان حکیم سنایی غزنوی (بر اساس معتبرترین نسخه ها) به اهتمام پرویز بابایی - سنایی غزنوی - تصویر ۳۸۲

نظرات