سنایی

سنایی

شمارهٔ ۹۱

۱

این نه زلفست آنکه او بر عارض رخشان نهاد

صورت جوریست کو بر عدل نوشروان نهاد

۲

گر زند بر زهر بوسه زهر گردد چون شکر

یارب آن چندین حلاوت در لبی بتوان نهاد

۳

توبه و پرهیز ما را تابش از هم باز کرد

تا به عمدا زلف را بر آن رخ تابان نهاد

۴

از دل من وز سر زلفین او اندازه کرد

آنکه در میدان مدار گوی در چوگان نهاد

۵

دیدمش یک روز شادان و خرامان از کشی

همچو ماهی کش فلک یک روز در دوران نهاد

۶

گفتم ای مست جمال آن وعدهٔ وصل تو کو

خوش بخندید آن صنم انگشت بر دندان نهاد

۷

گفت مستم خوانی و بر وعدهٔ من دل نهی

ساده دل مردا که بر وعدهٔ مستان نهاد

تصاویر و صوت

دیوان حکیم سنایی غزنوی (بر اساس معتبرترین نسخه ها) به اهتمام پرویز بابایی - سنایی غزنوی - تصویر ۳۸۳

نظرات

user_image
دکتر ترابی
۱۳۹۴/۰۴/۰۹ - ۱۱:۰۹:۴۶
گفت مستم خوانی و بر وعده من دل نهی؟ساده دل مردا! که دل بر وعده مستان نهاد! و غزل شیخ شیراز: آن نه زلف است و بناگوش، که روزاست و شب است وآن نه بالای صنوبر، که درخت رطب استو جامی که میگوید:در شعر سه تن پیمبرانند قولی است که جملگی برآنندفردوسی و انوری و سعدیهر چند که لا نبی بعدی و من البته با جامی هم رای نیستم.
user_image
علی سهرابی
۱۳۹۶/۱۲/۲۶ - ۱۱:۳۵:۵۹
دل از مصراع آخر افتاده: ساده دل مردا که دل بر وعدهء مستان نهادلطفا اصلاح شود.
user_image
هومن
۱۳۹۸/۰۴/۱۶ - ۱۹:۵۹:۵۳
گویند جامی دوبیتی چارپاره‌گونی سروده که:در شعر سه تن پیمبرانندهر چند که لا نبی بعدیاوصاف و قصیده و غزل رافردوسی و انوری و سعدیبداهه ام به
پاسخش آمد که:دلا حافظ بوَد مانند ایزد که گاه خلق چامه باده میزدبفرمودا غزل را کُن و فی الحالبشد دیوان حافظ وحی سرمدنبی را نبوَد الا هو چو حافظکه تا دنیاست شعرش روح بخشدکه چون مایی گدای خاک کویشسرود اینچون بداهه، خوب یا بد
user_image
روزبه‌الدوله
۱۳۹۹/۰۳/۲۲ - ۱۶:۵۹:۰۷
خب خدارو شکر نظر هیچکدوم مون هیچ اهمیتی نداره ، جناب جامی گفتن پس همینه که هست.فقط فردوسی و انوری و سعدی
user_image
همایون
۱۳۹۹/۱۰/۰۴ - ۰۲:۰۴:۰۸
درودمصراع آخر یک هجا بلند کسر داره گفت مستم خوانی و بر وعدهٔ من دل نهیساده دل مردا که ✅ بر وعدهٔ مستان نهادقطعا هم واژه (دل) بوده و از قلم افتادهساده دل مردا که دل بر وعده مستان نهاد
user_image
حمید
۱۳۹۹/۱۱/۲۶ - ۲۳:۰۷:۲۴
هر چند شاعرانی چون مولانا و فردوسی و حافظ ستارگان درخشان آسمان ادب فارسی هستند؛ سعدی بدر کامل این اسمان است.درست است که حافظ در غزل و مولانا در مثنوی و غزل و فردوسی در مثنوی سرایی سرآمد همگانند ولی سعدی هم نثری در اوج دارد و هم نظمی جانانهآیا می شود برترین غزلسرایان را گفت و از سعدی نام نبرد؟!می شود برترین قصیده سرایان را گفت وسعدی نباشد؟!می شود برترین مثنوی سرایان را گفت و بوستان نباشد؟!می شود از رباعی گفت و سعدی را چشم پوشید؟!می شود در ذروه نثر فارسی کتابی غیر از گلستان قرار داد؟!مثل این است که در کلاسی دانش آموزانی هر کدام در درسی خاص رتبه اول باشند و در دیگر دروس هیچ ندانند ولی دانش آموزی در همه دروس در رتبه های برتر باشد.سعدی تمام و کمال ادبیات استجامع است و مانع
user_image
کاوه
۱۴۰۰/۰۱/۱۵ - ۱۰:۲۴:۰۱
با حمید موافقم. سعدی استاد مسلم سخن پارسی است و بالا تر از او نبوده و نخواهد بود.