
سنایی
شمارهٔ ۹۹
۱
با من بت من تیغ جفا آخته دارد
صبر از دل من جمله برون تاخته دارد
۲
او را دلم آرامگهست و عجبست این
کارامگه خویش برانداخته دارد
۳
صد مشعله از عشق برافروخته دارم
تا صد علم از حسن برافراخته دارد
۴
جانم ببرد تا ندبی نرد ببازم
زیرا که دلم در ندبی باخته دارد
۵
صد سلسله دارد ز شبه ساخته بر سیم
آن سلسله گویی پی من ساخته دارد
تصاویر و صوت

نظرات