
سنایی
شمارهٔ ۱۲۲
۱
آن حور روح فش را بر عقل جلوه کردم
و آن شربها که دادی بر یاد تو بخوردم
۲
یاقوت نفس کشتم زان گوهر شریفت
کازاد کرد چون عقل از چرخ لاژوردم
۳
گردم به باد ساری گردی همی ولیکن
باران تو بیامد بنشاند جمله گردم
۴
گفتی جواب خواهم شرط کرم نبود این
بگذاشتی چو فردان در زیر خویش فردم
۵
گر قطعه خوش نیامد معذور دار زیرا
هم تو عجول مردی هم من ملول مردم
۶
من توبه کرده بودم زین هرزهها ولیکن
چون حکم تو بدیدم زین توبه توبه کردم
تصاویر و صوت

نظرات