سنایی

سنایی

شمارهٔ ۱۶۶

۱

ای تیر غم و رنج بسی خورده و برده

واقف شده بر معرفت خرقه و خورده

۲

بر ظاهر خود نقش شریعت بگشادم

در باطن خود حرف حقیقت بسترده

۳

با هستی خود نرد فنا باخته بسیار

صد دست فزون مانده و یک دست نبرده

۴

در آرزوی کوی خرابات همه سال

اول قدم از راه خرابی بسپرده

۵

ایمن شده از عمر خود و گشت شب و روز

در بی‌خردی کیسه به طرار سپرده

۶

ور زان که ترا نیستی ای خواجه تمناست

هان تا نکنی تکیه بر انفاس شمرده

۷

زان پیش که نوبت به سر آید تو در آن کوش

تا مردهٔ زنده شوی ای زندهٔ مرده

تصاویر و صوت

دیوان حکیم سنایی غزنوی (بر اساس معتبرترین نسخه ها) به اهتمام پرویز بابایی - سنایی غزنوی - تصویر ۶۴۹

نظرات