سنایی

سنایی

شمارهٔ ۱۶۸

۱

این چه قرنست اینکه در خوابند بیداران همه

وین چه دورست اینکه سرمستند هشیاران همه

۲

طوق منت یابم اندر حلق حق گویان دین

خواب غفلت بینم اندر چشم بیداران همه

۳

در لباس مصلحت رفتند رزاقان دهر

بر بساط صایبی خفتند طراران همه

۴

در لحد خفتند بیداران دین مصطفا

بر فلک بردند غیو و نعره میخواران همه

۵

حیز متواری بدی زین پیش اکنون شد پدید

زان که بی‌ننگند و بی‌عارند عیاران همه

۶

غارتی را عادتی کردند بزازان ما

در دکان دارند ازین معنی به خرواران همه

۷

بی‌خبر گشته‌ست گوش عقل حق‌گویان دین

بی‌بصر گشته‌ست گویی چشم نظاران همه

۸

ای جهان دیده کجااند آن جهانداران کجا

وی ستمدیده کجااند آن ستمگاران همه

۹

آنکه از من زاد کو و آنکه زو زادم کجاست

آن رفیقان نکو و آن مهربان یاران همه

۱۰

و آن سمن رویان گل بویان حوراپیکران

آنکه گل بودی خجل زان روی گلناران همه

۱۱

مرگشان هم قهر کرد آخر به امر کردگار

ای برادر مرگ دان قهار قهاران همه

تصاویر و صوت

دیوان حکیم سنایی غزنوی (بر اساس معتبرترین نسخه ها) به اهتمام پرویز بابایی - سنایی غزنوی - تصویر ۶۵۰

نظرات