سنایی

سنایی

شمارهٔ ۵۹

۱

آنچه دی کرد به من آن پسر سر گرغر

اندر آفاق ندیدم که یکی لمتر کرد

۲

گفتمش پوتی و لوتی کنی امروز مرا

دست بر سر زد و پس پای سبک در سر کرد

۳

دست در گردنم آورد پس او از سر لطف

گوش و آغوش مرا پر گهر و زیور کرد

۴

تا تو آبی خوری آن جان جهان بی‌مکری

پشتم از آب تهی و شکم از نان پر کرد

تصاویر و صوت

دیوان حکیم سنایی غزنوی (بر اساس معتبرترین نسخه ها) به اهتمام پرویز بابایی - سنایی غزنوی - تصویر ۶۲۲

نظرات

user_image
من
۱۳۹۷/۰۴/۰۱ - ۱۱:۴۲:۰۸
موندم واسه چی به این آدم .... میگن حکیم؟!!
user_image
abbas raee
۱۳۹۸/۰۴/۲۶ - ۰۵:۴۱:۰۵
شما زندگی نامه حکیم سنایی را بخوانید جوابتون رو می گیرید.!!