
سنایی
شمارهٔ ۷۱
۱
ای سنایی کسی به جد و به جهد
سر گری را سخنسرای کند
۲
یا کسی در هوا به زور و به قهر
پشه را با شه یا همای کند
۳
من چو چنگش به چنگ و طرفهتر آنک
او ز من ناله همچو نای کند
۴
باز رفتن بر اشترست ولیک
نالهٔ بیهده درای کند
۵
نه شکرخای نیست در عالم
که کسی یار چرم خای کند
۶
لاجرم دل بسوخت گر او را
دل همی نام دلربای کند
۷
کافر ار سوخته شود چه عجب
چون همی نام بت خدای کند
۸
پس چو دون پروریست پیشهٔ او
ز چه رو او سوی تو رای کند
۹
کانچه خلقان به زیر پای کنند
او همی بر کنار جای کند
۱۰
کی سر صحبت سران دارد
آنکه پیوسته کار پای کند
تصاویر و صوت

نظرات