
سنایی
شمارهٔ ۸۲
۱
عزیز عمر چنان مگذران که آخر کار
چو آفتاب تو ناگاه زیر میغ آید
۲
هر آنکه بشنود احوال تو در آن ساعت
به خیر بر تو دعا گفتنش دریغ آید
تصاویر و صوت

نظرات