
سنایی
شمارهٔ ۹۲
۱
ای بس که نباشی تو و ای بس که درین چرخ
بی تو زحل و زهره به حوت و حمل آید
۲
هرچ آن تو طمع داری کاید ز کواکب
ویحک همه از حکم قضای ازل آید
۳
روزی که به دیوان مثلا دیرتر آیی
ترسی که در اسباب وزارت خلل آید
۴
گفتهست سنایی که ترا با همه تعظیم
ای بس که به دیوان وزارت بدل آید
تصاویر و صوت

نظرات