سنایی

سنایی

شمارهٔ ۹۴

۱

عاشق دین‌دار باید تا که درد دین کشد

سرمهٔ تسلیم را در چشم روشن بین کشد

۲

با قناعت صلح جوید محرم حرمت شود

برگ بی‌برگی به فرق زهره و پروین کشد

۳

دیدهٔ یعقوب را دیدار یوسف توتیاست

سینهٔ فرهاد باید تا غم شیرین کشد

۴

جعفر طیار باید تا به علیین پرد

حیدر کرار باید تا ز دشمن کین کشد

۵

هر خسی از رنگ و گفتاری بدین ره کی رسد

مرد چون صدیق باید تا سم تنین کشد

۶

نور بو یوسف نداری کی رسی در چاه علم

بایزید فقر باید فاقهٔ ماتین کشد

۷

از سعادتها سنایی در سرخس افگند رخت

شکر این از شور بختی محنت غزنین کشد

۸

برگ بی‌برگی نداری گرد آن درگه مگرد

چشم هر نامحرمی کی بار نقش چین کشد

۹

چند ازین دعوی بی‌معنی بی‌برهان تو

مدعی فردا به محشر رخت زی سجین کشد

تصاویر و صوت

دیوان حکیم سنایی غزنوی (بر اساس معتبرترین نسخه ها) به اهتمام پرویز بابایی - سنایی غزنوی - تصویر ۶۲۹

نظرات

user_image
تضمینی
۱۳۹۹/۰۷/۰۵ - ۱۸:۳۸:۴۲
برگ بی‌برگی نداری گرد آن درگه مگرد