
سنایی
رباعی شمارهٔ ۴۰۸
۱
ای شمع ترا نگفتم از نادانی
از شهد جدا مشو که اندر مانی
۲
تا لاجرم اکنون تو و بی فرمانی
گریانی و سر بریده و سوزانی
تصاویر و صوت

نظرات