سنایی

سنایی

رباعی شمارهٔ ۹۲

۱

چون دید مرا رخانش چون گل بشکفت

آن دیدهٔ نیمخوابش از شرم بخفت

۲

گفتا که مخور غم که شوی با ما جفت

قربان چنان لب که چنان داند گفت

تصاویر و صوت

دیوان حکیم سنایی غزنوی (بر اساس معتبرترین نسخه ها) به اهتمام پرویز بابایی - سنایی غزنوی - تصویر ۵۳۲

نظرات