سنایی

سنایی

بخش ۱۰ - در وجد و حال

۱

در طریقی که شرط جان سپریست

نعرهٔ بیهده خری و تریست

۲

مردِ دانا به جان سماع کند

حرف و ظرفش همه وداع کند

۳

جان ازو حظِّ خویش برگیرد

کارها جملگی ز سر گیرد

۴

با مرید جوان سرود و شفق

همچنان دان که مردِ عاشق و دق

۵

حال کان از مراد و زرق بُوَد

همچو فرعون و بانگ غرق بُوَد

۶

بانگ او حال غرق سود نکرد

آتش آشتیش دود نکرد

۷

الامان ای مخنّث ملعون

بهر میویز باد دادی کون

۸

هرکه در مجلسی سه بانگ کند

دان کز اندیشهٔ دو دانگ کند

۹

ور نه آه مرید عشق‌الفنج

همچو ماریست خفته بر سر گنج

۱۰

اژدها کو ز گنج برخیزد

مُهرهٔ کامش آتش انگیزد

۱۱

کخ کخ اندر فقر چیست خری

چک چک اندر چراغ چیست تری

۱۲

آب و روغن چو درهم آمیزد

نور در صفو روغن آویزد

۱۳

تف چو روغن ز پیش برگیرد

نم بیگانه بانگ درگیرد

۱۴

آه رعنایی طبیعت تست

راه بینایی شریعت تست

۱۵

آینه روشنست راه شما

پردهٔ آینه است آه شما

تصاویر و صوت

حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة به تصحیح مدرس رضوی - ابوالمجد مجدود بن آدم السنائی الغزنوی - تصویر ۲۲۵
حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة به تصحیح مدرس رضوی - ابوالمجد مجدود بن آدم السنائی الغزنوی - تصویر ۲۲۵

نظرات