
سنایی
بخش ۱۵ - حکایت هزل
۱
کلکی بر مناره کودک خرد
برده بود و به ناز میافشرد
۲
چون مؤذّن بدیدش اندروای
پس بگفت ای کلک ز بهر خدای
۳
سره کاری همی کنی بر تاز
به دو منزل به پیش او شو باز
تصاویر و صوت

نظرات