
سنایی
بخش ۵۵ - صفة مقادیر ابروج والکواکب السیّارة
۱
غافلند این منجّمان از کار
نیست در کارشان دل بیدار
۲
همه را زرق و حیلت است آلت
نیست از علم و حلمشان عدّت
۳
شمس کز کرّه هست در مقدار
ز صد و بیست و چار بار شمار
۴
خانه او را اسد نهادستند
دور دور از خرد فتادستند
۵
زُهره کز ربع کرّه بیگانهست
ثور و میزان ورا چرا خانهست
۶
نیست تیر از کره یکی اجزا
با دو خانه است سنبله و جوزا
۷
نیست در کارشان بسی تمییز
خیز و بر ریش آن منجم تیز
۸
می نویسند خیره بر تقویم
نیک و بد بر عموم اینت حکیم
۹
بس تبجّح کنند بر دانش
هیچ دانش نداده یزدانش
۱۰
نیست فرقی میان مردم دهر
همه یکسان بود طوالع شهر
۱۱
همه بادست حکم باد انگار
تو ز احکام خیره دست بدار
۱۲
نیست جز هرزه مندل و تنجیم
زن بود سغبهٔ چنین تعلیم
۱۳
سخن فال گو ندارد سود
باد پیمود کآسمان پیمود
۱۴
نیست الّا به قدرت یزدان
نیک و بد در طبایع و ارکان
۱۵
بیقضا خلق یک نفس نزند
مرد عاقل چنین جرس نزند
تصاویر و صوت

نظرات