سنایی

سنایی

بخش ۵۶ - در حق مردم و آدمی گوید

۱

پس از آدم هر آنچ ز آدم زاد

آدمی خوانمش به اصل و نژاد

۲

نتوانم که گویمش مردم

زانکه در سرِ این سخن مردم

۳

مردمی عالمی دگر باشد

کم کسی را ازو خبر باشد

۴

گرچه از روی اصل در دو سرای

کمتر از سگ نیافرید خدای

۵

از پی خواب و خور مدانش وجود

کاندرو بیش ازین بود مقصود

۶

چون بُوَد خلد و در هنر کوشد

جامه مشطی ششتری پوشد

۷

خدمتش را کسی کنند پدید

که برو بایدش مقیم دوید

۸

ور شود کشته گاه جولانش

صید در زیر زخم دندانش

۹

چون بگویی برو به هم تکبیر

شرع می‌گویدت حلالش گیر

۱۰

باز اگر کاهلی کند پیشه

ناورد زی طریق اندیشه

۱۱

گرد بازارها دوان باشد

نزد دکّان این و آن باشد

۱۲

تا یکی استخوان خشک برد

ده تبر در میان سر بخورد

۱۳

هست فرقی ز کار این تا آن

همچنین کار آدمی می‌دان

۱۴

سگ به کوشش چنان شود که کند

خدمتش آدمیّ و لاف زند

۱۵

ور خسی آدمی شود چونان

کی کند خدمت سگ از پی نان

۱۶

کار دربند همّت من و تست

نشوی خوار تا نباشی سست

۱۷

این بگفتم برِ پناه جهان

بازگشتم به مدح شاه جهان

تصاویر و صوت

حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة به تصحیح مدرس رضوی - ابوالمجد مجدود بن آدم السنائی الغزنوی - تصویر ۷۴۷

نظرات