
سنایی
بخش ۹ - فی ذکرالعوام و اهل السوق والجهال
۱
تا توانی به گرد عامه مگرد
عامه از نام تو برآرد گرد
۲
زان کجا عامه بیخرد باشد
صحبت بیخردت بد باشد
۳
به همه حال چون خودت خواهد
صحبت او روان همی کاهد
۴
چه نکو گفت آن خردمندی
که سخنهای اوست چون پندی
۵
عامه نبود ز کارها آگاه
عامه را گوش کرّ و دیده تباه
۶
صحبت عامه اسب و خر باشد
هر دوان ضد یکدگر باشد
۷
خر تگ از اسب خود نگیرد تیز
لیک اسب از خران بگیرد تیز
۸
صحبت عامه هرکه هشیارست
مثل حدّاد و مثل عطّارست
۹
گرچه عطّار ندهدت مشک او
رسد از ناف مشک او به تو بوی
۱۰
مرد حدّاد اگر به سور آید
جامه ز انگشت او بیالاید
۱۱
با بهان لحظهای چو بشتابی
نام نیکو ازو بسی یابی
۱۲
صحبت عامه هرکرا دیدست
سخت زشت است و ناپسندیدست
تصاویر و صوت

نظرات