
سنایی
بخش ۷۴ - حکایت
۱
بود در عهد ما شهی کافر
نام او در جهان به عدل شمر
۲
سایهٔ عدل بر جهان گسترد
خلق را در خط امان آورد
۳
ملک خود را به عدلکرد آباد
کآفرین بر شهان عادل باد!
۴
مهربان بود بر رعیت خود
از برای صلاح دولت خود
۵
در پناهش رعیت آسوده
ده به داد و دهش بیفزوده
۶
ایزدش عز این جهانی داد
مدتی دیر زندگانی داد
۷
روزگاری جهانگشایی کرد
کامرانی و پادشایی کرد
نظرات