سیف فرغانی

سیف فرغانی

شمارهٔ ۱۲۵

۱

یار دل بر بود و از من روی پنهان کرد و رفت

ای گل خندان مرا چون ابر گریان کرد و رفت

۲

تا به زنجیر کسی سر درنیارد بعد از این

حلقه‌ای از زلف خود در گردن جان کرد و رفت

۳

یوسف خندان که رویش ملک مصر حسن داشت

خانه بر یعقوب گریان بیت احزان کرد و رفت

۴

من بدان سان که بدم دیدند مردم حال من

آمد آن سنگین‌دل و حالم بدین سان کرد و رفت

۵

از فراغت بنده را صد همچو خسرو ملک بود

او به شیرینیم چون فرهاد حیران کرد و رفت

۶

یک به یک حق مرا برخود به هیچ آورد باز

درد عشق خویش را بر من دوچندان کرد و رفت

۷

بی‌تو گفتم چون کنم؟ گر عاشقی گفتا بمیر

پیش از این دشوار بود، این کار آسان کرد و رفت

۸

گفتم ای دل بی‌دلارامت کجا باشد قرار؟

در پی جانان برو، بیچاره فرمان کرد و رفت

۹

دوش با بنده خیالت گفت بنشین، جمع باش

گرچه یار از هجر خود حالت پریشان کرد و رفت

۱۰

همچو تو دلداده را در دام عشق آورد و بست

همچو تو آزاده را در بند هجران کرد و رفت

۱۱

بعد از این یابی ز جانان راحت از یزدان فرج

دل به یک بار از فرج نومید نتوان کرد و رفت

۱۲

کز پی یعقوب محزون از بر یوسف بشیر

چون زمان آمد ز مصر آهنگ کنعان کرد و رفت

۱۳

سیف فرغانی بیامد چند روزی در جهان

در سخن همچو لب او شکرافشان کرد و رفت

تصاویر و صوت

دیوان سیف الدین محمد فرغانی  به اهتمام و تصحیح ذبیح‌الله صفا - ج ۲ (غزلها) - سیف الدین محمد فرغانی - تصویر ۲۷۲
دیوان سیف الدین محمد فرغانی با تصحیح و مقدمهٔ دکتر ذبیح‌الله صفا - سیف الدین محمد فرغانی - تصویر ۵۵۵

نظرات

user_image
رامین
۱۳۹۹/۰۳/۰۶ - ۰۰:۱۳:۱۲
بیت اول مصرع دوم:ای گل خندان درست است یا آن گل خندان ؟