شاهدی

شاهدی

شمارهٔ ۴۳

۱

دل بی غم تو چرا نشیند

جز دل غم تو کجا نشیند

۲

گردی که ز نعل مرکبت خاست

در دیده چو توتیا نشیند

۳

از بهر غبار خاک کویت

دل بر گذری هوا نشیند

۴

سروم چو کنار آب جو دید

بر گوشه چشم ما نشیند

۵

چون درد تو شد دوای دلها

بی درد دلم کجا نشیند

۶

بالای تو چون بلای جان است

بنشین که دمی بلا نشیند

۷

چو سرو تو شاهدی نداری

با عشق بگو ز پا نشیند

تصاویر و صوت

دیوان شاهدی به ضمیمهٔ کتاب تحفهٔ شاهدی  » تصویر 38

نظرات