شاهدی

شاهدی

شمارهٔ ۸۱

۱

تا خیال قامتت بگذاشت ما را در ضمیر

با علو همت قد تو طوبی در قصیر

۲

من نه تنها بسته زنجیر زلفین توام

بسته ای بر هر سر مویی چو من چندین اسیر

۳

ما فقیرانیم بر درگاهت ای شاه کرم

از کمال لطف خود گه گه نظر کن بر فقیر

۴

گرچه داری تو فراغت از دل پردرد ما

هست دل را مرهم تیر تو فردا ناگزیر

۵

شاهدی تا کی زند این طبل پنهان در غمت

طشت من افتاد از بام و برآوردم نفیر

تصاویر و صوت

دیوان شاهدی به ضمیمهٔ کتاب تحفهٔ شاهدی  » تصویر 70

نظرات